یک شرکت برای کارکنانش گوشی موتورولا خرید و همگی از آن متنفر شدند

آیا شما از دریافت یک گوشی رایگان ناراحت میشوید؟ در این مطلب، داستان فردی را میخوانید که وقتی به کارکنانش گوشی موتورولا هدیه داده، همگی از آن متنفر شدند.
شرکت این فرد در سال ۲۰۲۵ عملکرد فوقالعادهای داشت و به همینخاطر او تصمیم گرفت از کارکنان خود با هدیهی زودهنگام کریسمس قدردانی کند. مدیریت، تعدادی گوشی موتورولا اج ۵۰ خرید و مطمئن شد که هر کارمند یکی از آنها را کاملاً رایگان دریافت کند.
اما نقطهی جالب داستان اینجاست که تقریباً همه کارکنان (حدود ۲۵ نفر) از این هدیه متنفر شدند. آنها از انتخاب شرکت ناراضی بودند. در عوض، آنها دوست داشتند یک دستگاه اپل یا سامسونگ دریافت کنند و صراحتا اعتراف کردند (البته نه در حضور مدیرشان) که بلافاصله هدیه خود را خواهند فروخت.
گوشی موتورولا اج ۵۰ یک گوشی کاملاً مناسب و قابل قبول است و این داستان کوچک باعث شد به این فکر کنیم که آیا ما صرفاً افرادی لوس و ناسپاس هستیم یا موضوع عمیقتری وجود دارد که با وفاداری به برند و برداشت ذهنی از آن مرتبط است.
ایدهی یک برند «پریمیوم» و اهمیت آن

وقتی یک محصول پریمیوم مانند آیفون، خودروی لوکس، جواهر یا لباس میخرید، شما صرفاً برای سختافزار هزینه نمیکنید. شما برای نوعی تجربه روانشناختی که دید شما نسبت به خودتان و دیگران را شکل میدهد، پول میپردازید. شرکتها سالها تلاش کردهاند مدل پریمیوم را در ذهن مردم نهادینه کنند و چند اصل کلیدی وجود دارد که مستقیماً بر توانایی شما برای مقایسه عینی و تفکر انتقادی تأثیر میگذارد.
سیگنالدهی به خود

وقتی یک گوشی پریمیوم میخرید، خود را با تمام ویژگیهای کلیدی این دستگاه (یا آنچه شرکت تولیدکننده میخواهد شما باور کنید) مرتبط میسازید و آنها را به خود نسبت میدهید. شما به خود میگویید «من کسی هستم که به مواد باکیفیت، طراحی مدرن، عملکرد و کیفیت اهمیت میدهد.»
مثلاً مالکیت آیفون به ابزاری برای ابراز خود تبدیل میشود. حتی اگر آن مدل خاص گرانتر از سایر برندهایی باشد که ویژگیهای مشابه یا حتی بهتر ارائه میدهند، این موضوع اهمیتی ندارد.
اثر هالهای

این موضوع با چیزی به نام اثر هالهای مرتبط است. وقتی ویژگیهای یک محصول را به کل محصولات یک شرکت تعمیم میدهید، این اثر رخ میدهد. اپل در این زمینه عملکرد فوقالعادهای دارد. استیو جابز موفق شد همه را متقاعد کند که آیفون دستگاهی با بهترین طراحی، بهترین ویژگیها و بهترین رابط کاربری است.
ممکن است این ادعا برای گوشیهای قدیمیتر درست بوده باشد، اما امروزه احتمالاً گزینههای بهتری هم وجود دارند. با وجود این اثر هالهای، مردم هنوز این ویژگیها را نه تنها به آیفونهای مدرن بلکه به تمام دستگاههای دیگر اپل تعمیم میدهند.
سیگنالدهی وضعیت

این مورد برای بسیاری از شما واضح است. اکثر برندهای پریمیوم و لوکس از دیرباز نماد وضعیت اجتماعی بودهاند. آیفون هنوز هم همین نقش را دارد، حتی با وجود اینکه گزینههای دیگری هم هستند که در آزمایشهای عینی با آن برابری میکنند یا از آن پیشی میگیرند.
اما داشتن آیفون هنوز به دیگران نشان میدهد که شما بخشی از یک طبقه اجتماعی منتخب هستید؛ درست مانند تمام افراد مشهور و اینفلوئنسرها که همه از آیفون استفاده میکنند. این اثر در سایر برندها نیز دیده میشود؛ داشتن کیف لوییس ویتون، رانندگی با پورشه یا استفاده از ساعت رولکس بیشتر نماد وضعیت اجتماعی است تا هر چیز دیگر.
پس چرا مردم از گوشی رایگان موتورولا متنفر شدند؟

اینجا داستان جالب میشود. این ابزارهای روانشناختی چنان قدرتمند و ریشهدار در ذهن ما هستند که حتی به هدایا نیز سرایت میکنند. آن ۲۵ نفر هیچ پولی برای گوشی موتورولا اج ۵۰ پرداخت نکردند، اما باز هم از هدیه ناراضی بودند.
آنها نگران تصویر خود بودند؛ «من از یک گوشی غیرپریمیوم استفاده نمیکنم؛ من این نوع آدم نیستم.» برای آنها، نگرانی بیشتر درباره برداشت همکاران و دوستان بود؛ «من نمیخواهم با این گوشی میانرده دیده شوم.»
نتیجهگیری

با وجود برندهای زیادی که کیفیت عالی حتی در محدوده قیمت مقرونبهصرفه ارائه میدهند، هنوز عجیب است که مردم اینقدر به برندها حساس هستند.
امروزه میتوان اکثر ویژگیها و حتی برخی طراحیهای برندهای پریمیوم را با قیمتی بسیار کمتر از سایر شرکتها دریافت کرد.
آیا نباید بر چیزهای مهمتر تمرکز کنیم؟ چیزهایی مانند نحوه رفتار با دیگران، آنچه به جامعه ارائه میدهیم و میراثی که پس از خود به جا میگذاریم.
گوشی، ساعت و لباسهای گرانقیمت، همه آنها صرفاً اشیا هستند. و اشیا نمیتوانند شما را خوشحال کنند، حداقل در بلندمدت، به ویژه اگر مهمترین عنصر خوشبختی، یعنی ارتباط واقعی انسانی، را نداشته باشید.





