بیوگرافی و تاریخچهدانش و فناوری

چهار تئوری توطئه که کاملاً حقیقت داشتند

معمولاً تئوری‌های توطئه سوژه‌ای برای تمسخر هستند، اما این چهار توطئه واقعی باعث می‌شوند به دنیای خودتان شک کنید.

توطئه تجاری

تصور کنید ایالات متحده آمریکا تحت سلطه یک دیکتاتوری فاشیستی اداره شود؛ تحت حکومتی با یک پیشوای تمام‌عیار شبیه موسولینی که در همه امور سیاسی به رئیس‌جمهور دستور می‌دهد.

چنین رخدادی در سال ۱۹۳۳ تقریباً در آستانه وقوع قرار گرفت، زمانی که گروهی از بازرگانان آمریکایی کوشیدند یک ژنرال بازنشسته نیروی تفنگداران دریایی را به‌عنوان دیکتاتور پشت پرده منصوب کنند تا به‌زعم آنان، تهدید ناشی از ریاست‌جمهوری فرانکلین دلانو روزولت را خنثی سازند.

چهار تئوری توطئه که کاملاً حقیقت داشتند - نیعان مگ

البته به‌جای آن‌که بگوییم «نزدیک بود اتفاق بیفتد»، دقیق‌تر آن است که گفته شود توطئه‌گران پیش از رسیدن به مرحله اجرای نقشه، شناسایی و متوقف شدند. با این همه، افرادی که بعدها به نام «توطئه‌گران تجاری» شهرت یافتند، موفق شدند کمیته McCormick–Dickstein را تا حدودی به تکاپو اندازند. این کمیته پرده از گروهی برداشت که در میان آنان رؤسای شرکت جنرال موتورز و بانک چیس منهتن، یک سازمان فاشیستی فرانسوی موسوم به «صلیبِ پیکان» و حتی یک سناتور آینده ایالات متحده به نام پرسکات بوش (بله، از همان خانواده بوش) حضور داشتند.

این طرح در نهایت به مسئله‌ای نسبتاً مهم بدل شد؛ زیرا مسیرهای مالی و یک برنامه اقتصادی جدید برای آن فراهم شده بود. با این حال، انتخاب ژنرالی با نام سمدلی باتلر برای ایفای نقش «بنیتو موسولینی آمریکایی» موجب فروپاشی نقشه شد. نقشه چنین بود که گروهی از کهنه‌سربازان ناراضی گردآوری شوند، به سوی واشنگتن حرکت کنند و رئیس‌جمهور روزولت را وادار سازند تا باتلر را در مقام یک عضو کابینه منصوب کند تا از آن جایگاه، دستورات محفل توطئه‌گران را به رئیس‌جمهوری که عملاً اختیاری نداشت منتقل نماید.

چهار تئوری توطئه که کاملاً حقیقت داشتند - نیعان مگ

تنها چیزی که طراحان توطئه درباره باتلر می‌دانستند این بود که او یک قهرمان جنگی پرمدال و بسیار معتبر است. اما بداقبالی آنان از آنجا آغاز شد که باتلر در دوران ریاست‌جمهوری هوور دچار تغییر دیدگاه سیاسی شد و در انتخابات سال ۱۹۳۲ از روزولت حمایت کرد.

سرانجام پایان خوشی رقم خورد. باتلر بی‌درنگ به اداره پلیس فدرال آمریکا مراجعه کرد و جزئیات نقشه توطئه‌گران را گزارش داد و پذیرفت که به‌عنوان خبرچین با آنان همکاری کند. هرچند جی. ادگار هوور با روزولت اختلافاتی داشت، اما کودتای فاشیستی هیچ‌گاه از آن مواردی نبود که وزارت دادگستری به سادگی نادیده بگیرد.

چهار تئوری توطئه که کاملاً حقیقت داشتند - نیعان مگ

این ماجرا در نهایت به برگزاری جلساتی در مجلس نمایندگان منجر شد که نتیجه آن هیچ بازداشتی در پی نداشت و برای بیشتر توطئه‌گران نیز مجموعه‌ای سودآور از روابط حرفه‌ای به‌همراه آورد؛ روابطی که آنان را قادر ساخت تا همچنان تا چند ماه پس از حمله پرل هاربر، به تجارت با ایتالیا و آلمان ادامه دهند.

عملیات پیپرکلیپ

وقتی صحبت از جنگ جهانی دوم می‌شود، می‌دانیم چه کسانی در شمار بزرگ‌ترین تبهکاران بودند: نازی‌ها. اما ظاهراً سازمان‌های اطلاعاتی ایالات متحده با این نظر هم‌عقیده نبودند، زیرا بخش‌هایی از جامعه اطلاعاتی آمریکا در اواخر دهه ۱۹۴۰، درست پس از آن‌که بسیاری از همان نازی‌ها در جریان جنگ از میان رفتند، برای انتقال مخفیانه شماری از آنان از اروپا به آمریکا اقدام کردند تا در خدمت منافع خود قرار گیرند. این برنامه با نام‌های مختلفی شناخته می‌شد، از جمله گیره کاغذ، APPLEPIE و Operation BIG، نتیجه آن شد که بسیاری از ناقضان جدی حقوق بشر به جای مواجهه با مجازات‌های سختی که اسیران نازی در دست شوروی‌ها متحمل می‌شدند، در آمریکا بازنشستگی همراه با حقوق و مزایا دریافت کردند.

چهار تئوری توطئه که کاملاً حقیقت داشتند - نیعان مگ

با نزدیک شدن به پایان جنگ در اروپا، بخش‌هایی از سازمان اطلاعات ارتش آمریکا، ستاد مشترک و دفتر خدمات راهبردی (OSS) یک عملیات جست‌وجوی سراسری در قاره اروپا به راه انداختند تا افرادی با دانش و تخصص‌هایی که می‌توانست در رویارویی قریب‌الوقوع با اتحاد جماهیر شوروی سودمند باشد، شناسایی شوند. در ابتدای امر، این تلاش صرفاً محدود به دانشمندانی بود که در برنامه‌های موشکی و هسته‌ای آلمان فعالیت داشتند.

رئیس‌جمهور ترومن حتی به انتقال این افراد اجازه داد، مشروط بر آن‌که هیچ‌یک از آنان پیشینه‌ای از تمایلات نازی، نظامی‌گری یا همکاری نزدیک با حکومت جنگی آلمان نداشته باشند. اما همین شرط از همان آغاز، مانعی برای دسترسی به ارزشمندترین دانشمندان ایجاد کرد. بنابراین، عملیات گیره کاغذ در عمل تلاشی بود برای دور زدن دستورات رسمی رئیس‌جمهور از طریق الصاق اسناد هویتی تازه به پرونده مظنونان به جنایات جنگی؛ همان کاری که به‌اصطلاح «گیره کاغذ» نام گرفت.

چهار تئوری توطئه که کاملاً حقیقت داشتند - نیعان مگ

افرادی نظیر ورنر فن براون که بر یک سیستم عظیم کار اجباری نظارت داشت، سیستمی که به طرز تناقض‌آمیزی شمار قربانیان آن در فرایند تولید از تلفات ناشی از استفاده از سلاح‌های ساخته‌شده بیشتر بود، و به درجه اس‌اس-اشتورمبان‌فورر دست یافته بود، توانستند زندگی تازه‌ای در ایالات متحده آغاز کنند و به عنوان مهره‌های ارزشمند در برنامه‌های موشکی نیروی هوایی آمریکا به کار گرفته شوند.

بدیهی است فاصله میان سفیدنمایی در زندگی‌نامه‌های دانشمندان نازی تا جعل آشکار اسناد برای جنایتکاران بدنام‌تر، چندان زیاد نبود. در دهه ۱۹۵۰، سازمان سیا موفق شد صدها و شاید هزاران نازی فراری را نجات دهد، بازپروری کند و برای آنان شغل‌هایی پرسود تدارک ببیند. از جمله این افراد می‌توان به اتو فون بولشوینگ، دستیار آدولف آیشمن، و همچنین کلاوس باربی، رئیس گشتاپو در فرانسه، اشاره کرد.

ام‌کِی اولترا (MK Ultra)

این تصور که سازمان سیا افرادی را ربوده، آن‌ها را بدون رضایتشان تحت تأثیر مواد مخدر قرار داده و رویشان آزمایش‌های مربوط به شست‌وشوی مغزی و شکنجه انجام داده، در نگاه نخست شبیه همان داستان‌هایی است که معمولاً از زبان بیماران اسکیزوفرنی درمان‌نشده در اتوبوس شنیده می‌شود. اما چنین رخدادی واقعاً اتفاق افتاده است.

چهار تئوری توطئه که کاملاً حقیقت داشتند - نیعان مگ

پس از بیش از بیست سال فعالیت، سازمان سیا رسماً به وجود این پروژه اعتراف کرد و دو تن از برجسته‌ترین مهره‌های این برنامه یعنی ریچارد هلمز و ویلیام کیسی بعدها به ریاست این سازمان منصوب شدند. این پروژه با نام ام‌کِی اولترا (MK Ultra) شناخته می‌شد.

تحت عنوان انتقال دانشمندان آلمانی پس از پایان جنگ جهانی دوم، اداره خدمات استراتژیک آمریکا (OSS) خود را در موقعیتی یافت که تعدادی از روانشناسان و کارشناسان امنیتی نازی را در اختیار داشت. این افراد در حقیقت افسران اس‌اس بودند که تخصص اصلی آن‌ها شکنجه و جنگ ضدشورشی به شمار می‌رفت. OSS که بعدها به سازمان سیا تبدیل شد، مدعی بود هدفش کسب دانش در حوزه شکنجه برای کمک به نظامیان آمریکایی جهت مقاومت در برابر شست‌وشوی مغزی در صورت اسارت بود.

اما در حقیقت اهداف واقعی ام‌کِی اولترا عمداً در لایه‌هایی از دروغ‌های عجیب و غیرمنطقی پنهان شده بود. در سطح رسمی، سیا وانمود می‌کرد که در حال مطالعه شیوه‌های شکنجه و شست‌وشوی مغزی برای آموزش نیروها به منظور مقاومت در برابر این روش‌هاست.

چهار تئوری توطئه که کاملاً حقیقت داشتند - نیعان مگ

در لایه‌ای پایین‌تر، شایعات گسترده‌ای وجود داشت مبنی بر اینکه جامعه اطلاعاتی آمریکا در حال توسعه روش‌هایی شبیه به سناریوی Manchurian Candidate برای ساخت قاتلان تحت کنترل هیپنوتیزمی است. این سخنان جنون‌آمیز به طور پنهانی توسط خود سازمان تقویت می‌شد، زیرا هدف اصلی را مخفی می‌کرد: بهبود تکنیک‌های شکنجه‌ای که نخستین بار توسط رایش سوم برای گرفتن اعتراف و در هم شکستن اراده دشمنان به کار گرفته شده بود. این روش‌ها شامل محروم‌سازی از خواب، شوک‌درمانی بدون رضایت، و آزمایش‌های دارویی با توهم‌زاهای قدرتمند بود.

ابعاد این پروژه بسیار وسیع بود. بین سال ۱۹۵۳، هنگامی که با دستور آلن دالس آغاز شد، تا سال ۱۹۷۳ زمانی که ریچارد هلمز، مدیر وقت سازمان سیا، دستور نابودی اسناد را صادر کرد، ام‌کِی اولترا دست‌کم به ۸۰ مؤسسه بودجه تخصیص داد، داده‌هایی از بیش از ۱۸۰ پژوهشگر دریافت کرد و جان چندین فرد آزمایشی را گرفت.

ماجرای معروف یک هیپی‌ که اسید مصرف کرد و از پنجره بیرون پرید چون فکر می‌کرد می‌تواند پرواز کند، واقعاً رخ داد؛ با این تفاوت که هیپی در اصل فرانک اولسون، متخصص سلاح‌های زیستی بود که توسط سیا به اجبار LSD به او خورانده شد و در تاریخ ۲۸ نوامبر ۱۹۵۳ از هتل پنسیلوانیا در نیویورک به بیرون پرید و جان باخت.

سیا برخی افراد تحت آزمایش را ماه‌ها به طور مداوم در حالت نشئگی ناشی از LSD نگه داشت تا ساختار شخصیتی آنان را از نو شکل دهد. در نهایت این پروژه خاتمه یافت، سازمان سیا با چند خانواده قربانی به توافق مالی رسید و دولت ایالات متحده رسماً شکنجه را متوقف کرد (البته جز در مواردی که بنا به ادعای آن‌ها «ضرورت مطلق» وجود داشته است).

عملیات نورث‌وودز

خیانت علیه ایالات متحده تنها در صورت «برپا کردن جنگ علیه این کشور یا پیوستن به دشمنان آن و فراهم کردن کمک و پشتیبانی برای آن‌ها» تعریف می‌شود.

چهار تئوری توطئه که کاملاً حقیقت داشتند - نیعان مگ

بین سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۲، ستاد مشترک ارتش ایالات متحده طرحی را برای تحریک به جنگ میان آمریکا و کوبا طراحی کرد. این نقشه با نام عملیات نورث‌وودز، از تمایل دولت دوایت آیزنهاور برای در هم شکستن سریع انقلاب موفق فیدل کاسترو سرچشمه گرفت و به سرعت به طرحی گسترده تبدیل شد که شامل تهدید یا تطمیع مقامات کوبایی برای حمله به کشتی‌های نیروی دریایی آمریکا یا انجام عملیات‌های تروریستی علیه غیرنظامیان در ایالت فلوریدا می‌شد.

این ایده توسط رئیس ستاد مشترک، ژنرال لیمن لمینیتزر مطرح شد و در طرح پیشنهادی آمده بود که نیروی دریایی باید «یک کشتی حامل کوبایی‌ها را که در مسیر به سوی فلوریدا حرکت می‌کرد غرق کند (چه به‌صورت واقعی و چه شبیه‌سازی‌شده).» همچنین پیشنهادی دیگر مطرح بود که غرق شدن ناو USS Maine در سال ۱۸۹۸ بازسازی شود، سپس عملیات امداد کوبایی‌ها مقصر جلوه داده شود و در پی آن، حملات نظامی علیه کوبا آغاز گردد.

چهار تئوری توطئه که کاملاً حقیقت داشتند - نیعان مگ

در نسخه نهایی این برنامه که در سال ۱۹۶۳ شکل گرفت، هدف این بود که یک حمله شبانه ساختگی توسط قایق‌های توپدار کمونیست علیه یک ناو آمریکایی شبیه‌سازی شود تا بهانه‌ای برای آغاز جنگ فراهم گردد. خوشبختانه، جان اف. کندی رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده در آخرین سال دوره خود این طرح را رد کرد. با این حال، کمتر از یک سال بعد، قایق‌های توپدار کمونیستی در خلیج تونکین حمله‌ای شبانه علیه ناو USS Maddox انجام دادند که منجر به آغاز جنگ ویتنام شد؛ رخدادی که به شکلی شگفت‌انگیز شباهت فراوانی به طرح نورث‌وودز داشت.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا